لطفا نگوييد ژورناليستی و آه وناله اش زياد شده .اين روزها احساس مـی کنم اگر بخواهم بـه فقط يک درصد از شعارهای اخلاقی زندگی ام عمل کنم همين حالا وقت اش هست...برای همين اين ماجرا را ادامـه خواهم داد و جلو مـی روم.

 برای مرده هايمان اين همـه مويه و عزاداری کرديم...حالا اين آدم های داغان و آسيب ديده بـه کمک احتياج دارند...

 چيزهايي کـه در اين گزارش نيامده بـه زودی خواهم نوشت..بخش هايي هم  حذف شده ..آنـها را هم مـی نويسم...

......................................................

فاجعه سقوط 15  آذر...12 روز بعد ...

 12روز از فاجعه گذشته ولي هنوز مي‌توانيد جاي بال هواپيما كه ديوار طبقه اول بلوك 52 شـهرك توحيد را شكافته، مدل تاب هاط کشی ببينيد. مدل تاب هاط کشی هنوز بوي گوشت سوخته از لابه‌لاي وسايلي كه تبديل بـه زغال شده‌اند، درون فضا پراكنده است. مدل تاب هاط کشی درون ميان همـه اين وسايل دودگرفته و سياه، 12 روز پيش خانواده‌هايي زندگي مي‌كردند، خانواده‌هايي كه يا درون حال تماشاي تلويزيون بودند يا پذيرايي از مـهمان و يا حتي درون و ناگهان زوزه هواپيما و سايه غول‌پيكر هركولس، ناخوانده خانـه و زندگي‌شان را درون هم مي‌شكند. همراه با انفجار هواپيما، آتش بـه خانـه‌هاي طبقات زبانـه مي‌كشد; «همـه با سرو وضع آشفته بيرون ريختند. شدت برخورد هواپيما و انفجار، تعدادي از ساكنان را بـه گوشـه‌اي پرتاب كرد و وقتي درون چند ثانيه از شوك اوليه بيرون آمدند، فهميدند كه بايد از شعله‌هاي آتش فرار كنند.»

اينـها را يكي از ساكنان شـهرك توحيد مي‌گويد و بارها تقاضا مي‌كند نامش ذكر نشود. همـه ساكنان گويا معذوراتي دارند و به راحتي نمي‌توانند از واقعه سخن بگويند، بـه خصوص با خبرنگاران.

بيشتر كساني كه پا از ساختمان بيرون آمده بودند، هنوز شيشـه‌هاي خرد شده را كف پايشان بـه يادگار دارند. يكي از آنـها مي‌گويد: مدل تاب هاط کشی شيشـه كم كم وارد خونم مي‌شود اما كاري از دست بهداري كوچك شـهرك برنمي‌آيد. بايد جراحي شوم و هزينـه‌اش هم با خودم است. مثل او زيادند زنان مسن و كودكاني كه شيشـه‌هاي لابه‌لاي پوست و گوشتشان، مانع راه رفتنشان مي‌شود.    

9 طبقه بلوك 52 غيرقابل سكونت است. همـه اتاق‌ها و وسايل باقي مانده سياه و سوخته‌اند. آتش‌نشاني، بيمـه صبا و وزارت بهداشت براي خانـه‌هاي اين بلوك، صددرصد تخريب اعلام كرده‌اند، اما برخي مسؤولان  معتقدند كه هنوز مي‌توان از وسايل نيمـه سوخته و  نيمـه سالم آن استفاده كرد. دليل شدت سوختگي، شايد اين هست كه مدت زيادي صرف پيدا كردن شلنگ آتش‌نشاني درون طبقات شده و هيچ‌كدام از طبقات نـه منبع آب داشتند و نـه شلنگ. نماي بيرون بقيه بلوك‌هاي مجاور، همچنان سوخته و شيشـه‌ها شكسته‌اند. از بيش از 17 خودرو درون فضاي بيرون فقط اسكلت سوخته مانده و همچنان درون اين مدت تكان نخورده‌اند. ساختمان‌ها محافظت مي‌شوند که تا غريبه بـه درون آن راه پيدا نكند، غريبه‌اي كه اطلاعات خاصي را بيرون ببرد!    

يك كاميون، تازه مصالح را آورده. شن‌ها را خالي مي‌كند و مي‌رود. درون كنار آجرهايي كه سه روز است، دست نخورده مانده‌اند.    

فضاي شـهرك غبار گرفته و غمگين است. گوشـه و كنار پارچه‌نوشت‌هاي هلال احمر بـه چشم مي‌خورد كه فعاليت‌هاي جديد بهداري را معرفي مي‌كند. رهگذري زير كاغذي كه روي آن نوشته‌اند: «هر حادثه منفي درون زندگي بـه معني شكست هميشگي نيست»، مي‌نويسد: «براي شما حتما!»    

از بهداري مجهز و چادر خبري نيست    

هر چيزي درون مورد برپايي چادر و تجهيز بهداري درون شـهرك توحيد شنيده‌ايد، از ذهن خود پاك كنيد.

اينجا همان جايي هست كه هواپيما 130-  C ميهمانش شد و به گفته مجروحان حادثه، تنـها امكانات موجود درون بهداري، الكل و پنبه بود. اين روزها، قفسه كوچك داروهاي بهداري كه بـه همت هلال‌احمر پاگرفته، بيش از چند داروي مسكن، چرك‌خشك‌كن و ابزار معمول پزشكي، چيز ديگري ندارد. روي قفسه نوشته شده: داروها فقط براي بلوك 52 رايگان است. تنـها كسي كه درون بهداري هست، مي‌گويد: من هنوز روانشناسان و پزشكان را نديده‌ام ولي گويا عصرها از ساعت 17 بـه بعد مي‌آيند. هنوز از برنامـه مشاوره استقبال چنداني نشده و با وجود كاتالوگ‌هايي كه هلال‌احمر بـه همين مناسبت منتشر كرده، ساكنان نمي‌دانند درون چه شرايطي بايد بـه سراغ مشاوران و روانپزشكان بروند.

بچه‌ها كابوس مي‌بينند.  از شنيدن صداي هواپيما، آشفته مي‌شوند. خانمي كه دربهداري است، بـه بيماران مي‌گويد: «مشكلي نيست. مداوا مي‌شويد ...»

شـهرك توحيد از اين حادثه 40 مجروح دارد و تعداد زيادتري كه مشكل روحي و رواني پيدا كرده‌اند. با اين همـه 38 خانوار اصلي حادثه ديده را درون بلوك يك يا مـهمانسرا جا داده‌اند. جايي كه براي اين تعداد فقط دو سرويس دستشويي و مشترك دارد. آنـها قبلائ درون 9 طبقه 4 واحدي زندگي مي‌كردند.    

آنـها مي‌گويند كه روزهاي اول، مسؤولان ارتش سر مي‌زدند و مسايل را بررسي مي‌كردند، اما حالا فقط ناهار و شامي مـهمانشان هستيم كه بـه تازگي ديگر شبيه غذاي سربازها هم نيست! پيش از اين غذاي پادگان را بـه آنـها مي‌دادند.

در راهروي كوچك مـهمانسرا، سطل‌هاي زباله قرمز جلوي هر درون گذاشته شده است. درون را كه باز كنيد، مستقيم وارد يك منزل مي‌شويد; خانـه‌اي با موكت، بدون هيچ‌گونـه وسيله‌اي براي پختن و حتي خوابيدن.

آسيب‌ديدگان مي‌گويند: «همين وسايل جزيي را هم هلال‌احمر و مردم شـهرك كمك كرده‌اند. مسؤولان امكانات قابل توجهي درون اختيار ما نگذاشته‌اند.»

بسياري از وسايل قابل استفاده اين آسيب‌ديدگان درون 15 دقيقه ابتداي ماجرا، بـه غارت رفته است. جوان مي‌گويد: هنوز يك ربع نگذشته بود كه از درون و ديوار شـهرك آدم ريخت داخل، اما نـه همـه آنان براي كمك ... برخي از آدم‌ها بـه سرعت از خانـه‌ها سرقت مي‌كردند; طلا و جواهر، شناسنامـه، كفش و حتي لباس‌ها را از خانـه‌هاي شعله‌ور مي‌دزديدند. يكي از مسؤولان ارشد ]...[ هم درون جواب استمداد ما گفت: اينجا ارتش هست و حفاظت از اين منطقه بـه نيروهاي ما ربطي ندارد.

با اين همـه، اهالي شـهرك با كمك بسيجي‌ها، 140 دزد را دستگير مي‌كنند، درون حالي كه سربازهاي آموزشي فقط از ديوارهاي شـهرك محافظت مي‌كردند.

در راهروي دراز مـهمانسراي دو طبقه شـهرك توحيد، نزديك بـه دو هفته هست كه حادثه ديدگان يكي از بزرگترين سوانح هوايي ايران زندگي مي‌كنند.

در و ديوار اين راهرو با جملاتي مثل «موفقيت‌ها درون پي شكست‌ها مي‌آيند» تزيين شده، اما ساكنان با جيره اندك غذا و لباس‌هاي عاريه‌اي همسايه و فاميل مي‌گذرانند و آنـها از زماني بيم دارند  كه حادثه از ذهن مردم پاك شود و برخي از مسؤولان اعطاي همين امكانات اندك را هم فراموش كنند.

آنـها از تنـها ‌اي مي‌گويند كه درون شـهرك قرباني شده، از كاميون‌هاي غذا و كمك‌هاي مختلف كه پشت‌درهاي شـهرك نگه داشته شدند و از تلاش مردم براي امداد كه با جواب منفي ]...[ مواجه مي‌شود.

آنـها از دلجويي برخي ]...[ مي‌گويند: «شب دوم آمدند دم درون و فقط پرسيدند: آقاي خانـه كجاست؟ و چون آقاي خانـه نبود، بدون كلامي رفتند! درون حالي كه زن و بچه آقاي خانـه بودند كه بال هواپيما ديوار خانـه را جلوي چشمانشان شكافت، ما موج، انفجار و خون را ديديم و حس كرديم. اما مسؤولان...

گويا قرار بوده درون اولين روزها حدود يك ميليون تومان بـه هر خانواده تعلق گيرد كه ناگهان تبديل مي‌شود بـه 150 هزار تومان (فقط براي خريد لباس) که تا هر ماه 10 هزار تومان از حقوق آنـها كم شود.

خانمي ديگر كه هنوز كاملائ از شوك بيرون نيامده، مي‌گويد: اگر واقعائ مي‌خواهند جبران كنند، 15 ميليون وام بـه ما بدهند که تا همـه را بـه تدريج برگردانيم.

البته، بـه برخي از آسيب‌ديدگان مبلغ 2 ميليون تومان تعلق گرفته ولي آنـها شكايت مي‌كنند: «با اين مبلغ چه وسيله‌اي مي‌توانيم بگيريم، كه جاي وسايل خانـه‌مان را پر كند؟»

آسيب‌ديدگان حادثه 15 آذر شـهرك توحيد، همـه زندگي خود را از دست داده‌اند و اين دغدغه را دارند كه مبادا، بـه زودي فراموش شوند. آنـها نگران آينده هستند. روزهايي كه شايد ديگر صدايشان بـه جايي نرسد. بـه آنـها گفته شده كه اگر منازل مسكوني‌شان صد درصد تخريب شده باشد، پنج ميليون تومان خواهند گرفت. اما كم هستند كساني كه درون ميان آنـها صد درصد تخريب منازل آنـها مورد تاييد مسؤولان ذي‌ربط باشد.

نوشته و تيترهاي روزنامـه‌ها اما چيز ديگري مي‌گويد. خبرها حاكي از اين هست كه اين پرونده درون دست بررسي هست و نـهادهاي مختلف از دريچه خود، مسؤول و پيگير فاجعه 15 آذر هستند و ميزان خسارت‌ها دقيقائ بررسي و رسيدگي خواهد شد.

 

اگر بتوانيد لابه‌لاي خرابه‌هاي بلوك 52، برويد، مي‌بينيد كه ساكنان هنوز از ميان خاكسترها و آهن‌هاي مچاله شده خانـه‌هاي سابق خود، بـه دنبال وسيله‌اي براي استفاده مجدد مي‌گردند.

آنـها مي‌پرسند كه اين همـه مويه و عزاداري براي از دست رفتگان شد، اما چه زماني ما را درمي‌يابيد؟

بيرون كه بياييد حتما  هديه‌اي از طرف آنـها دريافت كرده‌ايد... حتي يك قرآن نذري كوچك...

 لينک روزنامـه اينجا هم هست...




[آزاده عصاران: October 2006 Archives - azadeh7.com مدل تاب هاط کشی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 31 Jul 2018 19:16:00 +0000